در سن ۱۵سالگی موفق به اخذ دیپلم تجربی شد. در ۱۶ سالگی با اصرار پدر برای ادامه تحصیل در رشته داروسازی به هندوستان عزیمت نمود ولی بعد از چند ماهی هوای انقلابی گری و عشق خمینی به سرش زد و به ایران بازگشت. افشین که حالا نامش را به عبدالله تغییر داده بود در سال ۵۸ با رتبه بالا در رشته روانشناسی دانشگاه فردوسی مشهد پذیرفته شد.
در همین حین، فعالیت فرهنگی خود را در مدارس راهنمایی و دبیرستان آغاز نمود. سپس به عضویت سپاه پاسداران مشهد درآمد. ماه حضور رزمی و تبلیغی در مناطق فکه، سومار و دیگر مناطق جنگی رهآورد این سالها بود. در سال ۱۳۶۴ جهت تحصیل علوم دینی به قم عزیمت نمود و همزمان با تحصیل در دانشسرای سپاه از اساتیدی همچون استادي، تبريزي، شبزندهدار، خاتم يزدي و… بهرهمند گردید و در ضمن تحصیل نیز به تدریس برخی دروس حوزوی اهتمام ورزید. با توجه به استعداد و علاقهاش در امر تبلیغ، در سال ۱۳۷۲ در دوره تخصصی تبلیغ حوزه علمیه قم تحصیل و پس از اتمام دوره به تدریس فن خطابه در همان مرکز مشغول گردید. علاوه بر فعالیت های تبلیغی گسترده در سطح کشور فعالیت های اجرایی و مدیریتی متعددی مینمود که با توجه به ارادت ویژهای که نسبت به شهدا و ترویج فرهنگ شهادت داشت، ضمن حضور مستمر در اردوهای راهیان نور و روایتگری شاهدان همیشه زنده تاریخ، در سال ۱۳۷۹ وقتی در طلائیه شنید که سردار باقرزاده میگوید: ما اجساد شهدا را تفحص میکنیم، کاش کسانی هم سیره آنها را تفحص کنند، به همراه دوستانش اقدام به تشکیل گروه تفحص سیره شهدا نمود و از هیچ فعالیتی در مسیر احیاء فرهنگ شهادت دریغ نکرد. ویژگی های ممتاز اخلاقی و معرفتی و روایتگری های جذاب و آتشین اش، او و خاطراتش را در اذهان ماندگار کرده است. سرانجام ۲۶ بهمن ۱۳۸۲ هنگام بازگشت از مراسم بزرگداشت شهدای بابل در مسیر ساری به نکا در حادثه تصادف، با عروجی شهادت گونه پرواز کرد و در بهشت ثامن صحن جمهوری اسلامی حرم مطهر رضوی آرام گرفت.