در روستای حاجی آباد از توابع تبادکان مشهد به دنیا آمد. در ۶ سالگی پدر خود را که کشاورز بود، از دست داد. پس از این اتفاق تا دوم دبیرستان به تحصیل پرداخت و به علت نبودن مقطع بالاتر برای ادامه تحصیل، به ناچار مشغول کار شد. از کودکی با شور و اشتیاق در مراسم مذهبی و سیاسی شرکت و دارای اخلاق حسنه بود. با اربابان روستاها اختلاف نظر داشت. چندین نوبت دستگیر شد و شب ها را در پاسگاه ژاندارمری گذراند و مورد ضرب و جرح مزدوران رژیم پهلوی قرار گرفت.
در سال ۱۳۵۴ ازدواج کرد و حاصل آن یک فرزند پسر بود که در روز شهادت او یک سال و هشت ماه داشت. مدتی را در کارخانه قند مشغول به کار بود و پس از آن به جوشکاری می پرداخت. با اوجگیری انقلاب فعالیت هایش بیشتر شد. در روز جمعه سیاه تهران هم در صحنه مبارزه حضور داشت و این تجربه در بازگشت به مشهد عزم او را در مبارزه راسختر کرد. برای مدتی به رشت رفت و در آنجا نیز مبارزه خود را ادامه داد. پس از دو ماه به مشهد بازگشت. در فعالیت های انقلابی مشهد نیز حضوری فعال داشت. ۲۳ آذرماه ۱۳۵۷ نیروهای رژیم در پاسخ به تحصن پزشکان، به بیمارستان امام رضا علیه السلام و بخش اطفال آن حمله کردند که منجر به شهادت ۳ کودک و زخمی شدن حدود ۳۰ نفر از کادر پزشکی این بیمارستان شده بود. وی نیز همگام با دیگر مردم وقتی از این خبر مطلع شد خود را برای کمک و مقابله با عوامل شاه به معرکه رساند که مورد اصابت گلوله مزدوران رژیم پهلوی قرار گرفت و مجروح شد. تلاش پزشکان برای مداوای او مؤثر واقع نشد و ۲ روز بعد به شهادت رسید. همسرش میگوید: وقتی به ملاقات محمد رفتم مدام میگفت از من راضی باش و بعد که پرسیدم چه شده محمد که اینطوری شدی؟ سراغ آیت الله مرعشی را از من گرفت چرا که محمد خود را سپر قرار داده بود تا گلوله به آیت الله مرعشی اصابت نکند. روز بعد از شهادت ازیک طرف برف زیادی آمده بود و از طرف دیگر رژیم مانع بود، به همین دلیل دو روز بعد از شهادت او را با شکوه بسیار -که تا آن زمان به جز تشییع جنازه علما کسی با این جمعیت تشییع نمیشد- از بیمارستان امام رضا علیه السلام تشییع و پس از طواف در حرم مطهر امام رضا (ع)، در قطعه اول شهدا بلوک ۱۲ بهشت رضا علیه السلام به خاک سپرده شد.