پس از پایان تحصیلات دبیرستان با اهداف خاصی وارد ارتش شد. خود را به ظاهر معتقد به رژیم نشان میداد، ولی عملاً به ترویج اصول و ارزش های اسلامی میپرداخت و افرادی را که رگههای مذهبی داشتند به تشکل های اسلامی و مبارز پیرو خط امام پیوند میداد شهید دکتر آیت و شهید حجت الاسلام محمد منتظری ازجمله کسانی بودند که با آنها روابط نزدیکی داشت. هفت سال در لشکر شیراز به خدمت مشغول بود. در همین مقطع، برای فرستادن نیرو به فلسطین با مبارزان مسلمان همکاری داشت.
در همان شرایط با چند واسطه با حضرت امام (ره) ارتباط داشت و از راهنمایی های ایشان بهره میبرد و در تشکل نیروها و شتاب بخشیدن به روند انقلاب فعالیت مستمر داشت و سعی میکرد که اطلاعات سری را در اختیار مبارزان مسلمان قرار دهد. با شهید دکتر بهشتی در سال ۱۳۴۲ و در فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ۱۵ خرداد در اصفهان آشنا گردید. در همین ایام بود که پیشنهاد ورود به گارد به وی داده شد با اینکه دست و دلش می لرزید و می دانست که گارد قلب رژیم است ولی وظیفه اش به او حکم میکرد که هرچه بیشتر به نقطه رأس هرم نزدیک شود و گام مؤثرتری در جهت عملی ساختن هدفهای خود بردارد. همچنین در دانشکده افسری نیز تدریس میکرد. در شب ۲۱ بهمن ۵۷ ، متوجه نقل و انتقالات مشکوکی در سطح پادگان میشود. متوجه نیت پلید مسئولان نظامی میگردد. سپس از پادگان خارج میشود و خبر را به بیت امام میدهد. تا صبح مشغول بیرون آوردن سوزن چکاننده تانکها میشود و بدین ترتیب بزرگترین توطئه رژیم را مبنی بر گلوله باران فرودگاه، مجلس، مرکز رادیو و تلویزیون، میدان ارگ، راهآهن و بیت امام را عقیم میگذارد. در ایام پیروزی انقلاب، شب و روز از وسایل، ابزار و ادوات پادگانها حفاظت میکرد و در دستگیری سران رژیم، نقش مؤثری داشت. درزمانی که عدهای دم از انحلال ارتش میزدند سخت مخالفت کرد و با اطاعت از فرمان حضرت امام (ره)، کار سازمان بخشیدن به ارتش را بر عهده گرفت. با همراهی شهید منتظری و تنی چند از نیروهای متعهد تشکیلاتی به نام «پاسداران انقلاب» را ایجاد کرد. هنگامی که سپاه به صورت منظم به عنوان یک نهاد به امر حضرت امام (ره) ایجاد گردید، او جزء اولین کسانی بود که با میل و رغبت خود به سپاه روی آورد و به عنوان یکی از اعضای شورای عالی سپاه انتخاب شد. از همان ابتدا، امر مهم آموزش را در سپاه از طرف نماینده شورای انقلاب بر عهده گرفت و درنتیجه فعالیت های چشمگیر، قائم مقام فرمانده سپاه گردید. معتقد بود که سپاه باید نیروی منظم زمینی و هوایی داشته باشد. موفق شد با کمک افراد متخصص و متعهد طرح تشکیل یگان هوایی را در سپاه تهیه کند. این یگان، در شهریور ماه ۱۳۶۶ به فرمان حضرت امام به عنوان نیروی هوایی سپاه رسماً تشکیل شد. مسئله جنگ های پارتیزانی و آموزش آنها را برای اعضای سپاه پیشنهاد کرد و سپس در پی جذب نیروهای نخبه در سپاه شد. زیرا معتقد بود سپاه به افراد متعهد و متخصص برای افسری نیاز دارد. در عملیات شکستن حصر آبادان، که با فرمان صریح حضرت امام آغاز شد، نقش به سزایی داشت. او هرگز ارتباط خود را با ارتش قطع نکرد و بر این اساس جلسات متعددی با افراد رده بالای ارتش و سپاه برگزار میکرد و در نزدیک شدن این دو نهاد مردمی، تأثیر بسزایی داشت. تدوین اساسنامه تشکیلاتی سپاه از جمله مواردی است که در آن نقش بسزایی داشت. در ماجرای انفجار هفتم تیر ۱۳۶۰ به طور سطحی مجروح گردید و سرانجام چند ماه بعد در هفتم مهر هنگامی که با دیگر سرداران اسلام همچون نامجو، فکوری، فلاحی و جهانآرا و حدود یک صد تن از رزمندگان اسلام از جبهه های جنوب به تهران برمیگشت بر اثر سانحه هوایی در منطقه کهریزک تهران به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکرش در بهشت زهرا (س) تهران به خاک سپرده شد.