پدرش پیشهور سادهای و جدش شاعری مردمی بود که «مجرم» تخلص میکرد. مرحوم «تجلی سبزواری» پسردایی پدر وی ازجمله شاعران توانا بود. پدربزرگ و همچنین پدرش حتی باوجود نابیناشدن شعر میگفتند. قبل از رفتن به مدرسه در خانه نزد مادرش قرآن را آموخت. در سال ۱۳۱۱ به مدرسه رفت و در مدرسه شیخ حسن داورزنی به تحصیل مشغول شد. علاوه بر آن مطالعات خارج از درس نیز داشت و نزد میرزا حبیب جوینی، جامع المقدمات را خواند و مدتی نزد روحانی دیگری با نام محمدعلی محمدی درس خواند. ۱۴ ساله بود که سرودن شعر را آغاز کرد. در آن سنین از روی کنجکاوی به احزاب و گروههای سیاسی مختلف سر میزد تا با نظرات آنها آشنا شود. در این دوران شعرهای خود را در دفتری بنام «فریاد نامه» مینوشت که بیشتر اشعار آن مرتبط با جریانهای سال ۱۳۲۰ و ورود متفقین به ایران و مشکلات اقتصادی و معیشتی، اجتماعی بود.
شعرهایش را در کتابفروشی «خسروی» چاپ میکرد و میفروخت و قصد داشت این کار را در تهران نیز انجام دهد اما این امر صورت نگرفت. سپس به استخدام آموزش و پرورش سبزوار در آمد. طولی نکشید که به خاطر انتشار مخفیانه اشعار سیاسی، او را از معلمی عزل کردند. در سال ۱۳۳۱ ازدواج کرد. پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تحت تعقیب قرار گرفت و مدتی متواری بود و مدتی را در اسفراین مخفی شد. ولی پس از مدتی خود را به شهربانی سبزوار معرفی کرد و ۴ سال در وضعیت تعلیق طی کرد تا سرانجام تبرئه شد. مدتی در شرکتی که سنگ معدن استخراج میکرد در اطراف سبزوار و شاهرود کار کرد و مدتی نیز حمامی را در سبزوار راه انداخت. همچنین در یک فاصله زمانی در بانک بازرگانی مشغول کار شد و سپس در سال ۱۳۴۹ به تهران منتقل و در شعبههای مختلف، در روابط عمومی و نشریه داخلی آن بانک مشغول کار شد. بعد از انقلاب، ضمن کار در بانک، برای انقلاب شعر و شعار میساخت که در راهپیماییها و نماز جمعه خوانده میشد. بعدها احساس کرد که باید کاملاً در خدمت انقلاب باشد و در طریق شعر و سرود انقلابی حرکت کند. به این دلیل خود را بازنشسته کرد و به صداوسیما رفت و از آن زمان در شورای شعر مشغول خدمت میباشد. اولین دیدار او با آیت الله خامنهای پيش از انقلاب و در جلسات شعری بود که در منزل حمید تشکیل میشد، برخی افراد مثل «محمود شاهرخی»، مرحوم «اوستا»، مرحوم «سپيده كاشانی»، «حسين لاهوتی»، «مشفق كاشانی» و … هميشه در این انجمن ادبی حضور داشتند. اين جلسات تا بعد از انقلاب ادامه داشت. اشعار مختلف حماسی و عرفانی اعم از قصیده، غزل، دوبیتی، رباعی و شعر نو را سروده است. اما اشعار وی بیشتر در قالب قصیده و به پیروی از سبک خراسانی است و به این سبک تعلق خاطر خاصی. وی میگوید: «هیچگاه شعر بیهوده نگفتم و هنرم را در راهی صرف نكردم كه پشیمان باشم.» «این بانگ آزادی است کز خاوران خیزد»، «خمینی ای امام»، «برخیزید ای شهیدان راه خدا»، «ای شهیدان راه خدایی»، «این پیروزی خجسته باد این پیروزی»، «آمریکا آمریکا ننگ به نیرنگ تو» ازجمله سرودههای اوست که توسط هنرمندان انقلابی اجرا شده است. ازجمله کتابهای او عبارتند از: «سرود درد» (مجموعه شعر پيش از انقلاب از ۱۳۳۶، تا ۱۳۵۷ که با مقدمه آیت الله خامنهای منتشر شده است و تنها کتابی است که ایشان بر آن مقدمه نوشته است.)، «سرود سپیده» (مجموعه شعر پس از انقلاب از ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۷)، «سرودی دیگر» (۱۴۲ قطعه شعر از ۱۳۶۶ به بعد)، «به رنگ آمده دشمن» (مثنوی ۵۶ بیتی از سال ۱۳۶۷ به بعد)، «كاروان سپیده» (۲۶ قطعه شعر)، «یاد یاران» (مثنوی بلند در رثای شهید «سید محمدتقی رضوی») «گزیده ادبیات معاصر» (۳۴ قطعه شعر سبزواری در بخش ۳۵ این مجموعه)، «حال اهل درد» (زندگینامه و گزیدهای از اشعار)