مدرسه رزمی شهید ابراهیم هادی
محمدرضا غیوری راد، طلبه عجیبی است، او نه تنها ورزشکار رشته رزمی هاپکیدو WHC است که به عنوان ملی پوش این رشته توانسته است نایب قهرمان مسابقات جهانی المپیک هنرهای رزمی (مستر شیب) کره جنوبی هم بشود. مقام های دیگرش بماند. او به عنوان یک طلبه ورزشکار که بیشتر وقتش را در مساجد می گذرانده همیشه به این فکر کرده که چرا برنامه های نوجوان محور مساجد در دوران نوجوانی او یا کم بود یا مقطعی بود و امتداد نمی یافت. او می خواهد چنین اتفاقی برای نوجوانان بعد از خودش نیفتد پس وقتی ازدواجش منتفی می شود با 100 میلیون تومانی که برای این امر خیر جمع کرده بوده، مدرسه رزمی شهید ابراهیم هادی را سال 1398در چهار حوزه ورزش، تحصیل، تهذیب و مطالعاتی راه می اندازد.
در ذهن او زندگی یک نبرد است و نوجوان باید همچون یک رزمنده موفق همیشه آماده باشد. همین فلسلفه ساده، شیوه کار او را تعیین می کند. همه پول را صرف تجهیز زیرزمین مسجد می کند تا نوجوانان علاوه بر آموزش هنرهای رزمی، خوراک مطالعاتی و فکری نیز دریافت کنند. در این مسیر از همراهی حسین غلامی به عنوان کمک مربی کلاس های پسرانه و زهرا سویزی برای برپایی کلاس دختران بهره می برد. مهران حیدری در حوزه رسانه کمک می کند، دکتر مهدی زارع و همسرش هم در حوزه علمی به بچه ها مشاوره می دهند.
محمدرضا معتقد است فعالیت چند محوری واقعی نتیجه بخش است و همانطور که آقا گفته اند «باید به دنبال نوآوری در فعالیت های تربیتی باشیم» گویا این شیوه جواب هم می دهد و نه تنها محمدرضا به اهدافش می رسد که بچه ها هم حسابی با این مدرسه ارتباط می گیرند. 150 شاگرد پسر و دختر بر خلاف اینکه همیشه از مدرسه گریزان هستند، خیلی مشتاقند به مدرسه رزمی شهید ابراهیم هادی بیایند و وقت خود را در برنامه های آن بگذرانند؛ در مواردی حتی باید به زور بیرون شان کرد. بچه ها هم موفق هستند، هم در درس و هم در ورزش. چند نفر شان هم به اردوی تیم ملی دعوت می شوند.
در این بین محمدرضا چالش هایی هم دارد؛ نخستین آن ها مکان است. اصلی ترین مشکل اما طرز فکر خانواده ها هست. خانواده ها فکر می کنند تربیت یک آمپول است که به بچه تزریق شود و بلافاصله اثر کند، اینست که بعد از سه ماه تابستان، دیگر بچه را به مدرسه رزمی نمی آورند با این بهانه که از درسش عقب می افتد! به مدرسه می آورند اما بعد از آن دیگر ادامه ندهند می گویند می ترسیم از درسش عقب بیفتد. همین چیزهاست که باعث می شود محمدرضا خودش را در نیمه راه ببیند. افق 5 ساله او داشتن مجموعه مستقل و رسیدن به تکثیر است طوری که هر محله مشهد یک مدرسه رزمی شهید ابراهیم هادی داشته باشد. در حال حاضر او همراهانش مشغول تیم سازی هستند و به دنبال افرادی هستند که دغدغه آموزش نوجوانان را داشته باشند تا بتوانند از ظرفیت آن ها استفاده کنند.