فقر

یه روزایی بود یه عده اومدن توی روستاها وزمین های کشاورزا رو ازشون گرفتن کشاورزای زمین از دس داده مجبور شدن برن کارگری اما کارگراحقوق بخور نمیری داشتن اونا وقتی میرفتن وسیله ای بخرن درسته اون وسیله قیمت نداش اماخب با پول کارگری نمتونستن بخرن پس کم کم مجبورشدن برن حاشیه شهرها زندگی کنن توی حاشیه شهرها مردم نمیتونستن از امکانات اولیه استفاده کنن مثلا برق بود اما بخاطر گرون بودنش خیلی ها استفاده نمیکردن اون روزها همه خونواده از بچه کوچیک تا بزرگترها مجبور بودن فقط برای اینکه زنده بمونن اما همچنان پول اون کار کفاف خانواده رو نمیده تاجایی که ۴۶درصد از مردم ما زیرخط فقر یعنی نیمی از مردم درنداری تمام زندگی میکردن تا اینکه جنگ شد خیلیا از همین کارگرا و کشاورزا رفتن برای دفاع از ناموس وخاکشون جنگیدن از طرفی شرایط جنگ جوری بود که دولت به کمک مردم اومد اما کافی نبود تو جامعه مردم برای خریدهای روزانه باید ساعتها سرصف می ایستادند تا نوبشتون بشه. صف نفت ، مرغ ، قند و شکر، صف برنج وکلی صفهای دیگه توی اون شرایط فقط ۵درصد تونستن از زیر خط فقر بودن خارج بشن هرچند که مردم به هم کمک میکردن اما خب جنگ بودهمچنان ۴۱درصد مردم زیر خط فقر بودن بعدازجنگ مردم تصمیم گرفتن کشورشون رو بسازن کشاورزا روی زمیناشون کارکردن صنعت پاگرفت پتروشیمی ها شروع به تولید کردن کارخونه ها جدی تر شروع به کارکردن و بیکارها سر کار رفتن خونه ها ساخته شد حاشیه نشینی خیلی کمترشد و کارگرا متونستن از امکانات اولیه مثل برق استفاده کنن از طرفی دولت و مردم باهم کمک کردن و جایی روشکل دادن که اونجا به مردم نیازمند کمک کنه ، حالا دیگه بچهای کوچیک میتونن راحت بخابن و به فکر کار نباشند. این دست به دست هم دادن تونسته خط فقرو از۴۱درصد به۱۰درصد برسونه این در صورتی که قدرت های اقتصادی دنیا مثل آمریکا ، انگلستان وایتالیا در این سالها تعداد افراد زیر خط فقرشون بیشتر شده.