خداحافظ پل دختر!
جواد موگویی در صفحه اینستاگرام خود روایت روز هشتم از سفر به لرستان را اینگونه توصیف می کند:
پل ۷تیر تعمیر شد! ارتش رکورد زد. ۵۰ متر پل کاملا تخریب شده بود. حالا بار ترافیک سبکتر میشود. دم ارتش گرم!
در شهر شیر خشک و پوشک کم است. بگم که نوار بهداشتی بسیار است. و آن خانم هنرمند نگران نباشد!
رم گوشیم دارد لبریز میشود. مثل سدهای خوزستان. خدایا کمک کن. میگویند نیم میلیون آواره خواهند شد!
یک طلبه بندر عباسی دیدم. تازه آمده.
یک گردان از دانشجویان دانشگاه افسری امام حسین(ع) را هم دیدیم. همه دهه هفتادیاند با۴تار سیبیل! هنوز ریش ندارند!
امروز آویزان بچههای کرج بودم! چه کنم که ماشین ندارم. از بسیج شهرک وحدت در کرج آمدند. با یک پراید و یک وانت!
رفتیم به یک روستا. چند نفر روستایی در وسط جاده جلویمان را گرفتند. با داس و یک تبر! گفتند به ما هیچی نرسیده!
مسئول بچههای کرج را جناب سرهنگ خطاب کردم! بلافاصله داسش را قائم کرد!
آمار گرفتم اصلا سیل زده نبودند.
رفتم به یک روستای دیگر.
یک آخوند از اصفهان آشپزخانه زده آنجا. روزی ۱۵۰۰ غذا میپزد.
روستا ارتباطشان قطع است. دو جوان کوهنورد روزانه با سیمبکسل از رودخانه عبور میکنند تا غذای آشپزخانه را به آنها برسانند! دهه هفتادیاند.
ای خدا!
آدم چه چیزهایی اینجا میبینید!
ای کاش میشد اینجا بمانم تا روایت کنم قصههای این شهر را!
این روزها شهر پرشده از عکاس و خبرنگار که البته فقط گزارشهای رسمی مکاتبه میکنند. بدون هیچ خلاقیت و شرح وقایع!
از روز اول دارم باخودم فکر میکنم که پس فارس و تسنیم و نسیم و مهر و مشرق و دهها روزنامه و سایت سپاه و اصولگرا کجایند؟!
آن وقت میگویند چرا مردم بیاعتمادند! چرا مردم BBC نگاه میکنند!
در روزهای اول بجز سازمان فضای مجازی سراج، گروه دیگری را ندیدم! دمشان گرم.
گلههایی از مردم پلدختر دارم که به وقتش خواهم نوشت. در وقت مصیب جای گله نیست.
امروز روز آخر است. میروم معمولان.
و بعد خوزستان!
دوست داشتم اینجا بمانم. تا چند سال میشود اینجا ماند و از این شهر نوشت…
اما چه کنم که دست تنهام.
برچسبپلدختر سیل کمک رسانی لرستان
مطلب پیشنهادی
سگ هار برای نگهبانی از نفت!
پشت پرده ۸۰ سال حمایت آمریکا از اسرائیل در این مستند کوتاه اعترافات صریح متفکران و روسای جمهور آمریکا را درباره اهمیت استراتژیک اسرائیل ببینید.