خانه / کار ویژه / یاران خراسانی / آن‎كه دلبسته یاران خراسانی خویش است

آن‎كه دلبسته یاران خراسانی خویش است

چند سالی است که در دیدار نیمه ماه رمضان شاعران معاصر با حضرت آیت‎ا… خامنه‎ای، ایشان با عبارات و تعابیر متفاوت، به تبیین نقش و جایگاه رفیع شعر در هویت فرهنگی این سرزمین چه در گذشته و چه در حال مي‎پردازند و به‌خصوص تلاش مي‌كنند تا متولیان امور فرهنگی کشور را هرچه بیشتر متوجه رسالت‎شان در ارتباط با شعر کنند. 

ايشان در یکی از همین دیدار‎ها شعر را نه‎تنها هنر ملی که ثروت ملی ايران دانستند و تأکید کردند که روز به روز باید تلاش کنیم تا به این ثروت افزوده شود. در دیدار چند شب پیش، دو موضوع در فرمایشات ایشان بیشتر مورد تأکید قرار گرفت؛ یکی از آن موارد که این‎بار با صراحت تمام خطاب به متولیان امور فرهنگی کشور از جمله حوزه هنری و وزارت ارشاد بیان کردند، این بود که ما در مقایسه با سایر هنر‎ها از جمله نمایش و داستان از اروپایی‌‎ها عقبیم و چندان حرفی برای گفتن نداریم، اما در شعر توانمندیم و می‌توانیم به آن افتخار کنیم. نکته صریحی که خطاب به متولیان فرهنگ بیان داشتند، این بود که اگر بودجه اندکی داشتید و خواستید تصمیم بگیرید که این بودجه اندک را هزینه کدام هنر بکنید، حتما آن را برای شعر هزینه کنید. این صراحت به‎دنبال رهنمود‌‎های دیگری که در دیدار‎های قبل در این‎باره داشته‌اند، نشان می‌دهد که تلاش نهاد‌‎های فرهنگی در حوزه شعر، اگرچه در سال‌‎های اخیر از تحرک و شتابی نسبی برخوردار بوده، اما کافی و پاسخگوی نیاز نبوده و نتوانسته رضایت ایشان را فراهم آورد.

برگزاری چهار دوره جشنواره شعر فجر، انتشار حدود ۲۰۰ عنوان مجموعه شعر از شاعران معاصر و تعریف جایگاه قائم مقام وزیر در امور شعر و ادب، بخشی از اقداماتی است که در دولت نهم و دهم در این حوزه انجام شده، اما کماکان کار‎های بر زمین مانده بسیارند و جبران این کاستی‌‎ها نیازمند عزمی ملی و در حد یک نهضت فرهنگی است. 

تأکید دیگر ایشان در این دیدار، ترغیب شاعران به دور هم جمع شدن و فعالیت در قالب انجمن‌‎های ادبی بود؛ انجمن‌‎هایی که در طول تاریخ و خصوصا قرن اخیر، خاستگاه درخشان‌ترین چهره‎‎های شعر و ادب این سرزمین بوده‌اند. رهبر انقلاب که خود از فعالان و رونق‌دهندگان انجمن‌‎های ادبی، خصوصا در مشهد بوده‌اند، به بیان نقش و تأثیر سه انجمن ادبی مشهد در کشف، پرورش و طی مدارج کمال بزرگان شعر خراسان پرداختند. انجمن‌های فرخ، نگارنده و قهرمان؛ که شاعران مطرحی چون، محمدرضا شفیعی کدکنی، مهدی اخوان ثالث، نعمت میرزازاده، ذبیح‌ا… صاحب‎کار، غلامرضا قدسی، احمد کمالپور و… از همین انجمن‌‎ها برخاستند. 

خوب است به بهانه طرح بحث انجمن‌‎های ادبی توسط ایشان و تأکیدی که بر توفیق انجمن‌‎های ادبی مشهد داشتند، مروری هرچند اجمالی بر پیشینه فعالیت این انجمن‌‎ها در مشهد و بیان برخی خاطرات از زبان بزرگان شعر خراسان در رابطه با مقام معظم رهبری و تأثیر ایشان بر جریان شعر متعهد خراسان داشته باشیم.

انجمن‌‎های خراسان، دانشکده واقعی ادبیات
خراسان، زادگاه و خاستگاه شعر فارسی است و از دیرباز، پررونق‌ترین هنگامه را، شعر در مقایسه با سایر معارف، در این دیار داشته و همواره به‎سامان‌ترین تشکل‌‎ها از آن شاعران بوده است. در دهه‎‎های اخیر و امروز نیز این مجامع و محافل، پرطرفدار و پررونق بوده و هست و اکثر قریب به اتفاق شاعران مطرح معاصر این سرزمین از همین محافل و انجمن‌‎ها برخاسته‌اند. 

انجمن ادبی فرخ از جمله این انجمن‌‎ها بوده و نیز انجمن ادبی قهرمان که کماکان دایر است و استاد محمدرضا شفیعی کدکنی در توصیف آن آورده ‌است: «منزل شاعر استاد و شعرشناس برجسته روزگار ما، دوست بزرگوارم محمد قهرمان، که هر هفته اهل ادب در آن‎جا گرد هم جمع‌اند، دانشکده ادبیات واقعی خراسان است.»
انجمن‌‎های ادبی مشهد آن‎قدر اعتبار و ارج داشته که بسیاری از اساتید برجسته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی از اعضای فعال این انجمن‌‎ها بوده‌اند و از طرفی بسیاری از روحانیون و علمای دینی نيز به این انجمن‌‎ها رفت و آمد می‌کرده‌اند و در غنای هرچه بیشتر فضای آن‎ها نقش داشته‌اند. 

یکی دیگر از این انجمن‌ها، انجمن ادبی نگارنده بوده که دهه‎‎های قبل از انقلاب اسلامی، ادیبان برجسته دانشگاه و حوزه مشهد از جمله مقام معظم رهبری در جلسات آن شرکت می‌کرده‌اند. استاد علی باقرزاده درباره این انجمن و فعالیت آن و بزرگانی که در جلسات آن شرکت می‌کرده‌اند، نقل می‌کند: «از سال ۱۳۲۶ یا ۱۳۲۷ انجمنی ادبی در آغاز به‎صورت چرخشی پدید آمد و سپس به‎گونه ثابت در منزل سرگرد عبدالعلی نگارنده استقرار یافت که آن را «انجمن ادبی فردوسی» نام گذاشته بودند. در منزل سرگرد نگارنده، جلسات هفتگی شنبه شب‌‎ها تشکیل می‌شده و تا پایان عمر آن روان‌شاد ادامه یافته است. در آن انجمن، استادان دانشکده ادبیات که تازه تأسیس شده بوده یعنی: دکتر فیاض، دکتر احمدعلی رجایی، دکتر غلامحسین یوسفی و دکتر مجتهدزاده شرکت می‌کرده‌اند.» 

علی باقرزاده که خود در انجمن نگارنده شرکت می‌کرده، درباره این انجمن نوشته است: «برخی از روحانیان اهل ذوق و طلاب جوان و فاضل آن ایام همچون برادران محترم خامنه‎ای (سیدمحمد و سیدعلی)، آقایان سیدجلال آشتیانی، محمدرضا حکیمی، شیخ‎محمود عبادی، سیدجلال طباطبایی و گروهی از شاگردان مستعد دوره اول دانشکده ادبیات مشهد، از قبیل شادروانان دکتر علی شریعتی، دکتر سیدحسین خدیوجم و آقایان محمدرضا شفیعی کدکنی، (م. سرشک) قرایی، میلانی و عده‎ای از شاعران خراسان، از جمله دکتر قاسم رسا، غلامرضا قدسی، محمد قهرمان، غلامرضا صدیق، احمدکمال‌پور، شریفی، نعمت میرزازاده آزرم، حسین امینی، بی‌گناه (رئوف)، محمد عظیمی، محمد آگاهی، ذبیح‌ا… صاحب‎کار و برخی ادب‎دوستان مانند تقی بینش و دکتر سعید هدایتی با حضور خود، دوستان را شاد و محفل را پربار می‌ساختند. بنده (علی باقرزاده) نیز در جلسات این انجمن شرکت می‌کردم و از افادات دوستان اهل ادب بهره‌مندی‌‎ها داشتم. شادروانان علامه امینی و استاد جعفری هر وقت به مشهد می‌آمدند، در جلسه مذکور حاضر می‌شدند. به یاد دارم شبی شادروان دکتر رسا این دو بیت را ارتجالا سرود و به انجمن اهدا کرد:
بزم ادب روشن و تابنده شد
جمع، گهر‎های پراکنده شد
موجب این محفل شعر و ادب
همت سرگرد نگارنده شد» 

حضور آیت‌ا… خامنه‎ای در مجامع و محافل ادبی خراسان، حضوری پررنگ و تأثیرگذار بوده و بیشترین دوستان ایشان را در مشهد، شاعران شکل می‌داده‌اند. تأثیرکلام و جهت‎دهی‌‎های ایشان به‎گونه‎ای بوده که بسیاری از شعر‌‎های انقلابی و مذهبی و آیینی سروده شده توسط شاعران بلندآوازه خراسان در سال‌‎های قبل از پیروزی انقلاب مرهون این هدایت‌هاست و این را از تقدیمیه‎‎هایی که در ابتدای بسیاری از این شعر‎ها نسبت به ایشان آمده است، می‌توان دریافت.

چرا نگفتی با آقا سیدعلی آمده‌ای؟
از جمع شاعران پیشکسوت و توانمند مشهد، پنج تن بودند که آقا عنایت و احترام خاصی نسبت به آن‎‎ها داشتند و تقریبا از دوستان قدیمی آقا از سال‌‎های قبل از پیروزی انقلاب به‎حساب می‌آمدند. این پنج تن عبارت بودند از: استاد احمد کمال‌پور، متخلص به کمال که از قصیده‌سرایان برجسته خراسان بود، استاد ذبیح‌ا… صاحب‎کار که از غزل‎سرایان برجسته خراسان بود و نیز دستی در تصحیح متون داشت و تصحیح دیوان حزین لاهیجی را به توصیه مقام معظم رهبری به انجام رساند، استاد غلامرضا قدسی که از شاعران برجسته و انقلابی خراسان بود و در دوران رژیم پهلوی با آیت‌ا… خامنه‎ای در یک بند زندانی بود، استاد محمد قهرمان، غزل‌پرداز توانای روزگار که تصحیح غزلیات صائب توسط ایشان زبانزد است و نیز استاد علی باقرزاده، متخلص به «بقا» که در قطعه‌سرایی ید طولایی دارد و از سرآمدان روزگار است در سرودن قالب قطعه. سه تن از این پنج تن یعنی، استاد کمال، استاد قدسی و استاد صاحب‎کار رخ در نقاب خاک کشیده‌اند و در فقدان هر سه آن‎‎ها مقام معظم رهبری پیام داده‌اند و ضمن توصیفاتی، از آن‎‎ها به‎عنوان دوست یاد کرده‌اند. خطاب دوست را البته به دو بزرگوار دیگری که در قید حیات هستند، یعنی، استاد قهرمان و استاد باقرزاده نیز داشته‌اند که این نکته در پیام تسلیتی که در فقدان استاد صاحب‎کار، خطاب به آن‎‎ها فرستاده‌اند، مشهود است. 

پای صحبت هریک از شاعران مشهد، چه از پیشکسوتان و چه جوان‌تر‌‎ها که می‌نشینی، بخشی از خاطرات‎شان که با شور و وجد زایدالوصفی آن را بیان می‌کنند، خاطراتی است که از هم‎نشینی و هم‎صحبتی با آقا در مجامع ادبی، قبل و بعد از انقلاب اسلامی داشته‌اند. این خاطرات در رابطه با حضور و تأثیرگذاری ایشان، زیاد و متنوع است و تقریبا از تمام چهره‎‎های شاخص شعر خراسان شنیده شده و می‌شود. من شخصا بار‌‎ها این خاطرات را از زبان بزرگانی چون شادروان غلامرضا قدسی، شادروان احمد کمال‌پور، شادروان ذبیح‌ا… صاحب‎کار، شادروان جلال آشتیانی، استاد محمد قهرمان، استاد علی باقرزاده، استاد محمدرضا شفیعی کدکنی و با واسطه نقل استاد محمدرضا شفیعی کدکنی، از شادروان مهدی اخوان‎ثالث و… شنیده‌ام. آخرین خاطره، نقلی بود از زبان استاد شفیعی کدکنی که سال گذشته شبی به اتفاق دوست شاعر ارجمندم، مرتضی امیری اسفندقه، به منزل او شرفیاب شده بودیم. استاد، خاطرات زیادی نقل کرد که آوردن پاره‎ای از آن خالی از لطف نیست و خوب است با نقل آن یادی هم از شادروان مهدی اخوان ثالث داشته باشم. 

استاد شفیعی ضمن بیان خاطراتش نقل می‌کرد که سال‌‎های حوالی ۱۳۵۰ آیت‌ا… خامنه‎ای در یکی از سفر‌های‎شان به تهران بر من وارد شدند و ساعاتی را با هم به شعرخوانی و صحبت گذراندیم. در ضمن صحبت‌‎ها ایشان از حال سایر دوستان شاعر خراسانی که مقیم تهران بودند، جویا شدند؛ از جمله شادروان مهدی اخوان ثالث، و بعد گفتند همین الان برویم منزلش و احوالی از او بپرسیم. به در خانه اخوان که رسیدیم، آیت‌ا… خامنه‎ای کمی آن‎طرف‌تر ایستادند و من رفتم زنگ را زدم. اخوان خودش آمد و در را بازکرد. اخوان داخل و من بیرون، زیر چهارچوب در باهم دست دادیم و سلام و علیکی کردیم. بعد اخوان مرا به داخل دعوت کرد که آرام به او گفتم با سیدعلی آقای خامنه‎ای آمده‌ام. اخوان به‎سرعت بیرون رفت تا به ایشان خوش‎آمد بگوید و همین‎طور که به‎سمت ایشان می‌رفت، برای این‎که مطایبه‎ای هم کرده باشد با لهجه مشهدی به من گفت: «بره‎چی خبر نکردی با آسید علی می‌یی که مو اقلا وقتي می‌آم دم در، آستینامه بزنم بالا که مثلا درم مورم وضو بگیرم!» 

خاطرات دیگری از ارجمندان اهل ادب خراسان نقل شده كه همه حاکی از احترام و ارجی است که فحول شعر خراسان علاوه‎بر مرتبه علمی و شخصیت وارسته ایشان، به‎خاطر وجوه ادبی و توانایی مثال‎زدنی در دانش شعری و نقد ادبی برای ایشان قائل بوده و هستند.

اینطور به‎سمت «آنارشیسم» می‌رویم
مقام معظم رهبری از همان دوران دوم ریاست جمهوری‌شان، ایام نوروز که به مشهد می‌آمدند، شبی را به دیدار با شاعران مشهد اختصاص می‌دادند كه هنوز هم این سنت برقرار است. 

من در پنج دیدار از این دیدار‌‎های سالانه که گاه در دارالزهد آستان قدس و گاه در منزل پدری ایشان در نزدیکی بازار سرشور مشهد برگزار می‌شد، شرکت داشتم. آقا با تمام وجود و فعال‌تر از همه در جلسه حضور داشتند و خودشان جلسه را اداره می‌کردند و از شاعران برای شعرخوانی دعوت می‌کردند و بلااستثناء بعد از شنیدن هر شعری و گاه نیز به ضرورت بین شعرخوانی شاعران نکاتی مطرح می‌کردند که بسیار موشکافانه و تیزبینانه بود؛ نقد و نظر‌‎هایی کاملا فنی که تنها از یک منتقد حرفه‎ای انتظار می‌رود تا این‎گونه بر جوانب نقد، چه از منظر فرم و چه محتوا احاطه داشته باشد.از مباحث کلی و راهبردی که معمولا در دیدار‎ها مطرح و روی آن‎‎ها تأکید می‌کردند، این بود که شعر باید حرکت‌آفرین و امیدبخش باشد و دیگر این‎که در شعر آیینی باید دقت شود، مسائلی که مطرح می‌شود، سندیت داشته باشد و همواره به شاعران مشهدی گوشزد می‌کردند که شعر گفتن به لهجه مشهدی و مبتنی بر فرهنگ عامه را مد نظر داشته باشند.خودم از دیدار‎ها و نشست‌‎هایی که به اتفاق شاعران مشهد با ایشان داشتم، خاطرات فراوانی دارم؛ از جمله دیداری که زمان ریاست جمهوری در یکی از سفر‌‎های نوروزی که به مشهد داشتند، در دارالزهد آستان قدس رخ داد و حدود ۲۰ نفر از شاعران مشهد در آن دیدار شرکت داشتند. مجید نظافت شعر سپید بسیار تندی در نکوهش اختلاف طبقاتی خواند و من هم که تحت تأثیر قرار گرفته بودم، این غزل را خواندم که:
بیا به آینه، قرآن، به آب برگردیم
بیا به اسب، حماسه، رکاب برگردیم
بیا دوباره مروری کنیم خاطره را
به روز‎های خوش التهاب برگردیم
کنون که موعظه در کاخ‌‎ها نمی‌گیرد
بیا به سرب، به سرب مذاب برگردیم
به دست‌‎های پر از پینه، سفره‎‎های تهی
به حرف اول این انقلاب برگردیم
اگرچه طی شده وقت سفر، ولی‎ای دل
بیا به آینه، قرآن، به آب برگردیم
خواندن این غزل بعد از شعر تند مجید نظافت، آقا را بر آن داشت تا بحثی جدی را درباره تفاوت مکتب اسلام با سایر مکاتب در نحوه پیمودن راه برای رسیدن به هدف بیان کنند و بعد، خطاب به من گفتند: آرمان خوبی در شعر شما مطرح است، اما از این مسیر که شعر شما نشان می‌دهد، به آنارشیسم خواهیم رسید.بعد یادم هست برای این‎که فضا کمی لطیف‌تر شود، خواستند دوستان بومی‌سرا شعر به لهجه مشهدی بخوانند، شادروان سیدمحمد خسرونژاد که البته به مدح و مرثیه‌سرایی اهل بیت شهرت داشت، اجازه خواست تا از سروده‎‎های محلی بخواند و خواند و با این بیت شروع کرد که:
او دخترر ببین که از او کوچه رد مره
دریایه پندری که‎ای ساخ جزر و مد مره
شعر خسرونژاد محتوایی داشت که برای خواندن در چنین مجلسی کمی ناپرهیزی به حساب می‌آمد. البته شعری شنیدنی و خوش‎ساخت بود، اما مضمون آن در رابطه با عشق پسری به دختری بود و جریان خواستگاری و رفوزه شدن پسر در تحصیلاتش به خاطر این عشق و البته توصیفاتی از ابراز این عشق توسط پسر به دختر. با این حال شعر عفیفی بود و در مجموع، پیامش این بود که باید شرایط ازدواج برای جوان‌‎ها سهل شود و از تجملات و تشریفات زائد کاسته شود. 

در حین این‎که خسرونژاد شعرش را می‌خواند، برخی زمزمه‎‎ها شروع شد و علائم نگرانی را در چهره برخی می‌شد دید و یکی دو نفر هم، البته از حاضران غیرشاعر تحمل نکردند و رفتند بیرون، اما آقای خامنه‎ای با سعه صدر تمام شعر را شنیدند، و بعد هم با هوشمندی تمام و همان لحن هنرمندانه، هم جناب خسرونژاد را متوجه ناپرهیزی‌ا‌ش کردند و هم کاسه‎‎های داغ‌تر از آش را.

دلبسته یاران خراسانی خویشم
در جریان یکی دیگر از همین نشست‌‎های شاعران مشهد با مقام معظم رهبری، ایشان غزلی از سروده‎‎های خود را قرائت کردند که در بیت پایانی آن ابراز لطفی کرده بودند به دوستان خراسانی‎شان و با عنایت به این‎که بیشترین دوستان خراسانی‌شان را شاعران تشکيل می‌دهند و از طرفی این ابراز لطف در قالب یک شعر آمده، طبیعی است که مراد اصلی از این دوستان، همان دوستان شاعر خراسانی ایشان باشند. غزل این بود:
سرخوش ز سبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
در بزم وصال تو نگویم ز کم و بیش
چون آینه خو کرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم از رندی و مستی
عمری است پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکرخند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان ز گران‎جانی خویشم
بشکسته‌تر از خویش ندیدم به همه عمر
افسرده‎دل از خویشم و زندانی خویشم
هرچند امین بسته دنیا نیم اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم 

غزل ایشان خیلی شاعران شرکت‎کننده در آن نشست را متأثر کرد و شور و شوق زایدالوصفی را در جان جمع برانگیخت. بعد‌‎ها اکثر قریب به اتفاق دوستان به استقبال غزل ایشان رفتند و در حد توان‎شان پاسخگوی عنایت و لطف ایشان شدند. از جمله محمد جواد غفورزاده متخلص به «شفق» با این غزل:
من موجم و سرگرم پریشانی خویشم
حیران سواد خط پیشانی خویشم
با آن‎که بهار است و هوا مشک‌فشان است
در دام هوس ماندم و زندانی خویشم
بگذار که با جوهر اشکم بنویسم
ای نفس! در این دایره قربانی خویشم
در ساحل آرام رضا از سر تسلیم
من خانه به دوش دل طوفانی خویشم
تا سر بگذارم به غبار قدم دوست
بی‌تاب‌تر از دیده بارانی خویشم
من ذره ناچیزم و در چشمه خورشید
حیرت‎زده از آینه‎گردانی خویشم
گر قسمت من بخت غزالی نشد، اما
دلخوش به همین شور غزلخوانی خویشم
تا بر سر مکن سایه این چتر بهشتی است
آسوده‎دل از بی‌سر و سامانی خویشم
پایان غزل مصرع زیبای امین است
دلبسته یاران خراسانی خویشم 

غزلی نیز از استاد محمد قهرمان به واسطه نقل دوستان شنیدم که بیت پایانی آن این بود:
من بنده آن یار سفر کرده که می‌گفت
دلبسته یاران خراسانی خویشم
من هم غزل ایشان را با تغییری در ردیف به این شکل به استقبال رفتم
چون بانگ اذان بر لب همخوانی مایی
ای پیر که مجموع پریشانی مایی
یعقوب که می‌رفت به ما پیرهنی داد
می‌گفت که تو یوسف کنعانی مایی
تو داغ‌تر از داغی و ما درد‌تر از درد
تو آینه دیده بارانی مایی
با دست شهیدی که به تو عشق عطا کرد
پیمان ابوالفضل مسلمانی مایی
هر روز حماسه به لب تفته میدان
هر شب غزل خلوت عرفانی مایی
آغاز پرافشانی گل در سحری سبز
پایان شب سر به گریبانی مایی
پا بر سر گردون زدی و باز هم از مهر
پابند غزل‌‎های خراسانی مایی 

https://yaran-khorasan.com/15198

مطلب پیشنهادی

شعر زیبای یار خراسانی در تمجید و بزرگداشت سردار دلها

هان، میشناسیدش؟ ز یاران خراسانی ست از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانی ست   …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

code