در روستای سیج از توابع قائن به دنیا آمد و در سه سالگی به همراه خانوادهاش به شهر مشهد مهاجرت کرد. قبل از ۶ سالگی به مدرسه رفت. دوره دبیرستان را در دبیرستان فیوضات مشهد به پایان رساند و سال ۱۳۵۴ با رتبه ۴۵ در دانشگاه تهران قبول شد. در رشته ای که به گفته دوستانشان رشته پزشکی بوده است. در یکی از کلاس های دانشگاه یکی از دختران همکلاسیاش کنارش مینشیند، او بلند میشود و دو سه صندلی عقبتر میرود. همین مسئله با توجه به شرایط آن روزگار موجب درگیری در دانشگاه شده درنتیجه اخراج میشود. بعدازآن ماجرا، با زحمات بسیار پدرش، او میان انتخاب دو دانشگاه سنندج و زاهدان مخیر شد و تحصیل رشته ادبیات فارسی در دانشگاه سنندج را انتخاب کرد.
در محیط دانشگاه با توجه به شرایط محیطی، شروع به فعالیت های مذهبی و سیاسی کرد. در کردستان تا زمان انقلاب به طور پراکنده مبارزه داشت. او جزو بنیانگذاران سازمان پیشمرگان کرد هم بوده است. علیرضا قزوه در کتاب «وه چه عطر شگفتی …» مینویسد که؛ «در روزگاری که دلار هفت تومان ارزش داشت، کوموله ها برای سر احمد یک میلیون تومان جایزه گذاشته بودند.» در هشت سال دفاع مقدس هم در شورای فرماندهی کردستان به همراه شهید همت، سردار رحیم صفوی و شهید صیاد شیرازی حضور داشت. به گفته همسرش جزو اولین کسانی بوده که قضیه حلبچه را اطلاع میدهد، و بعید به نظر نمیرسد که همین ماجرا باعث میشود که از سال ۶۵ به بعد عوارض آن روزها در بدنش باقی بماند که یکبار هم در سال ۶۷ تشدید شود و پس ازآن هم ادامه داشت. بعد از سال ۱۳۶۵ چند تن از دوستانش برای کار در وزارتخانه های مختلف از وی دعوت کردند. از امور خارجه هم بارها پیشنهاد همکاری داشت، که نپذیرفت و در سپاه ماندگار شد. پس از پایان جنگ به عنوان معاون تبلیغات سپاه پاسداران انتخاب شد و سپس معاونت پژوهشی حوزه هنری را بر عهده گرفت. احمد زارعی با اینکه میتوانست در آن روزگار با توجه به سابقه مبارزاتی اش پست های بسیار خوبی را در تهران بگیرد، به مشهد آمد و بنیانگذار جلسات مرتب و پربار شعری در این شهر شد و همزمان مدرک کارشناسی ارشد خودش را در رشته زبان و ادبیات فارسی در سال ۱۳۷۲ از دانشگاه فردوسی مشهد اخذ کرد. در راهاندازی کنگره های شعر دفاع مقدس، تلاش برای چاپ مجلاتی مانند نهال انقلاب، امید انقلاب و…، پیگیری برای راهاندازی تبلیغات اسلامی در دانشگاه امام حسین (ع)، قلم زدن در نشریات آن دوران و مهمتر از آن تربیت نسل بزرگی از شاعران کشور از ثمرات فعالیت هایی است که در طول سال های حیات خود به یادگار گذاشت. بسیاری از شاعران اثربخش امروز، ثمره سالها تلاش معلمی دلسوز بود که تمام همّ و غم خود را برای بالندگی فرهنگ انقلاب اسلامی قرار داده بود. بسیاری از فعالان فرهنگی انقلاب او را حلقه وصل میان شاعران انقلاب میدانند. در ۱۹ دی سال ۷۲ در بیمارستان خاتم الانبیا صلی الله علیه و آله و سلم تهران بر اثر عوارض شیمیایی باقیمانده از بمباران حلبچه دار فانی را وداع گفت و در زادگاهش به خاک سپرده شد. در سال ۱۳۷۳ کتاب «وه چه عطر شگفتی… » توسط دوستانش که دربرگیرنده اشعار و خاطرات و سوگ سرودههای دوستان وی بود منتشر شد. در سال ۱۳۸۹ هم محمدحسین جعفریان و محمدکاظم کاظمی دو تن از شاگردان احمد زارعی مجموعه ای از اشعار وی را که سالها به محاق فراموشی سپرده شده بود را با عنوان «شیری در قفس ۹۰۲» از سوی انتشارات سوره مهر حوزه هنری منتشر کردند. مصطفی محدثی خراسانی نیز که از ارادتمندان به اوست یادنامهای با عنوان «ستاره احمد» را به دست چاپ سپرد.