در روستای گلبو، از بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه به دنیا آمد. وقتی به سن بلوغ رسید مانند دیگر اهالی روستا به کار کشاورزی مشغول شد اما چون از خود زمینی نداشت ، برای دیگران کار میکرد و معتقد بود نانی که از زحمت کشی و عرق پیشانی طلب شود حلال است. بعد از تقسیم اراضی توسط رژیم شاه برخلاف بیشتر اهالی که از صاحب ملک شدن، خوشحال و راضی به نظر می رسیدند؛ عبدالحسین ناراحت بود و میگفت: «همه چیز را میخواهند نجس کنند این زمین ها مال یتیم و صغیر است، چیزی را که طاغوت بدهد نجس است و من هم به آن نیازی ندارم.»
برای رهایی از این شرایط به شهر مقدس مشهد مهاجرت کرد و مشاغل متفاوت را آزمود و چون در هرکدام شبهه ای دید کار بنایی را ادامه داد. با شروع مبارزات علیه رژیم پهلوی، برونسی نیز با راهنمایی های آیت الله خامنه ای به صف مبارزان پیوست. زمانی که امام خمینی (ره) از مردم خواست که علیه رژیم تظاهرات خیابانی کنند، عبدالحسین نیز سر کار نرفت، غسل شهادت کرد و به حرم مطهر رضوی رفت. در حین تظاهرات توسط مأموران رژیم دستگیر و روانه زندان وکیل آباد مشهد گردید و زیر شکنجه تمام دندان هایش شکست. او حتی به اعدام نیز محکوم میشود که با پیروزی انقلاب ورق برمیگردد. بعد پیروزی انقلاب اسلامی، جزو اولین افراد اعزامی به کردستان بود. عرصه های نبرد حق علیه باطل، بستر مناسبی بود که استعداد نظامی او شکوفا شود و از فرماندهی گروهان، به فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه (ع) رسید، ولی همسرش میگوید: «تا بعد از شهادت هیچ وقت نفهمیدم در جبهه مسئولیت مهمی دارد.» در این سال ها رشادت و ایثارگری او زبانزد خاص و عام بود تا آنجا که دشمن چنان هراسی از او داشت که برای سرش جایزه تعیین کرد. چند روز قبل از عملیات بدر که در آن به شهادت رسید، گفته بود : «در این عملیات ان شاء الله دیدار، دیدار یار است امیدوارم که گمنام شهید شوم و جنازه ام به یاد سالار شهیدان کنار آب فرات و در کنار مولایم بماند.» همین طور نیز شد. روز ۲۳ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر در محلی مشهور به چهارراه خندق واقع در شرق دجله به شهادت رسید. بعد از ۲۷ سال مفقود الجسد بودن، در سالروز شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها) سال ۱۳۸۹ پلاک، لوازم و مقداری از بقایای پیکر پاکش در صورتِ قبری که پیش از این برای او ایجاد شده اما خالی بود، دفن گردید. دلدادگی خاص عبدالحسین برونسی به حضرت زهرا سلام الله علیها و ماجرای عبور از میدان مین با راهنمایی آن حضرت که تفصیل آن در کتاب «خاک های نرم کوشک» آمده، زبانزد خاص و عام است. شرح حال و خاطرات زندگانی سراسر شگفتی او که توسط سعید عاکف در قالب کتاب «خاک های نرم کوشک» به رشته تحریر درآورده شده، پرفروش ترین کتاب دفاع مقدس با تیراژ بالای ۶۵۰ هزار نسخه (تاکنون) می باشد. رهبر معظم انقلاب سال ۸۵ درباره این شهید والامقام در دیدار با کارگردانان سینما گفت: «الان چند سالی است که کتاب هایی دربارهی سرداران و فرماندهان جنگ باب شده و مینویسند و بنده هم مشتری این کتاب هایم و می خوانم. با اینکه بعضی از اینها را من خودم از نزدیک میشناختم و آنچه را هم که نوشته، روایت های صادقانه و بسیار تکان دهنده است. آدم می بیند این شخصیت های برجسته، حتی در لباس یک کارگر به میدان جنگ آمده اند؛ این اوستا عبدالحسین برونسی، یک جوان مشهدی بنّا که قبل از انقلاب یک بنا بود و با بنده هم مرتبط بود، شرح حالش را نوشته اند و من توصیه میکنم و واقعاً دوست می دارم شماها بخوانید. من می ترسم این کتابها اصلاً دست شماها نرسد. اسم این کتاب «خاک های نرم کوشک» است؛ قشنگ هم نوشته شده.