احمد کمال پور متخلص به «کمال» پس از فوت پدر در سال ۱۳۱۰ به سرپرستی دایی خود که از شاگردان ادیب نیشابوری بود، در آمد. او برای آنکه درآمدی کسب کند شبها به شاهنامهخوانی میپرداخت و روزها درس میخواند. در حدود ۱۵ سالگی به شغل کفاشی مشغول بود، اما بعد از گذشت چندین سال، چون در این راه توفیقی نیافت، وارد شرکت قند ثابت خراسان شد. در این دوران به انجمن ادبی سرگرد عبدالعلی نگارنده راه یافت، سپس به انجمن ادبی فرخ رفت و در آنجا با غلامرضا قدسی آشنا شد. در سال ۱۳۳۹ همراه با تنی چند، انجمن ادبی دیگری را در منزل محمد قهرمان تشکیل دادند.
از استادانی همچون محمود فرخ، دکتر فیاض، دکتر رجایی خراسانی و نوید، بهره برد و خود از استادان مسلمّ اهل ادب گردید. پس از فوت استاد فرخ، او تا آخرين روزهاي زندگي، مسئوليت انجمن ادبي آستان قدس رضوي را عهدهدار گرديد. در اكثر قصايد بديع و بلند، ارادت بيشائبه و صميمانه به خاندان عصمت و طهارت عليهم السلام به ويژه امام علي بن موسي الرضا علیه السلام موج ميزند. ايمان و خلوص اعتقاد وي به اين امام، او را در هر صبحدم به زيارت آن بارگاه ملكوتي ميکشاند و اين عشق و صفا در اشعار ادبي- عرفانياش به خوبي تجلي يافته است . در سال ۱۳۶۵ مجموعه «آیینه کمال» در ۲۳۰ صفحه به چاپ رسید و چند سال بعد کتاب «شعر سفر» به مناسبت سفر او به مکه چاپ شد. از آثار برجایمانده دیگر وی میتوان به دیوان کمال به نام «گلشن کمال» اشاره کرد. همچنین برخی آثارش به صورت پراکنده در مجموعه های شعری مثل «صدسال شعر خراسان» و… چاپ شده است. سرانجام او که در سال های آخر عمر به سبب سکته مغزی دچار حواسپرتی و خانهنشین شده بود، در ۲۳ شهریور ۱۳۷۹ درگذشت و در مقبره الشعرای خراسان واقع در آرامگاه فردوسی دفن شد. رهبر معظم انقلاب در پیام درگذشت او آورده است: «درگذشت تأسف انگیز شاعر آزادهی خراسان، دوست همدل دیرین، آقای احمد کمال را به جامعهی ادبی و بخصوص شاعران و هنرمندان آن دیار فرهنگ و ادب، و نیز به خانواده و بازماندگان آن انسان شریف و مؤمن تسلیت عرض میکنم. مرحوم احمد کمال سخنسرائی بزرگ و ارجمند بود که هم خلعت فاخر قصیدهی خراسانی، به شخصیت انسانی او جلال و جمال بخشیده بود و هم خصال والای او مایهی آبرو و زینت شعر فارسی گشته بود، او مردی پاکسیرت، پارسا و پرهیزگار، آزاده و بلندنظر بود. او گوهر و شعر و هنر را به بازار سوداگریهای مادی نبرد و قدر آن را نشکست. او زبان گویای خود را در خدمت بزرگداشت ارزشهای معنوی و دینی – و نه اهانت به آن – به کار گرفت. او دلی مؤمن، روحی بردبار و مهربان، تنی متواضع و خاکسار، و اندیشهای پاک و تابناک داشت. او پهلوانی فروتن و شاعری حقگو و هنرمندی دیندار بود. با شرافت و پاکدامنی زندگی کرد و با سربلندی و نیکنامی به دیدار حق شتافت. رحمت خدا بر او و گرمترین درودها بر نام و یاد او باد.»