تا گذراندن دوران تحصیل در اصفهان ماند و از زادگاهش بار سفر به سوی عراق بست و در تشرف به عتبات عالیات، مشغول تحصیل و یادگیری زبان عربی شد. سپس با زبان های فرانسه و انگلیسی آشنایی پیدا کرد. مشکلات، او را از تحصیل باز داشت و به ایران بازگشت. بعد ازآن سالیانی به تهران آمد و در آن دوران و به خدمت ارتش درآمد. در سال ۱۳۳۶ با درجه سرگردی بازنشسته شد. توانایی و دانایی او در عرصه سخن و تصحیح غزل و نقد شعر، مورد تحسین یاران و مورد قبول دوستان او بوده است. رهبر معظم انقلاب درباره او میگوید: ما در مشهد یک انجمن ادبی داشتیم که در منزل مرحوم نگارنده تشکیل میشد. عبدالعلی نگارنده، سرگرد بازنشسته و پیرمرد خیلی نازنینی بود.
چیزی که به او نمیآمد، این بود که یک روز سرگرد بوده باشد! همیشه من تعجب میکردم و میگفتم شما که سرگرد بودی، چه کار میکردی؟! مرد بسیار لطیفی بود. خانهی او مرکز انجمن ادبی فردوسی بود، که من هم هر وقت از قم به مشهد میآمدم، حتماً در آن شرکت میکردم. یکی از کارهایی که آنجا انجام میگرفت، این بود که وقتی کسی غزلی یا قصیدهای میخواند، آن را ویراستاری طولی میکردند؛ یعنی میگفتند که جای این بیت اینجا نیست؛ جایش قبل از این بیت قبلی است. این، نکتهی مهمی است. در میان این چهرههای شاخص حاضر در جلسات ادبی او میتوان به سید علی و سید محمد خامنهای ، شفیعی کدکنی، محمدرضا حکیمی، احمد کمالپور، محمد قهرمان، ذبیح الله صاحبکار، قاسم رسا، دکتر علی اکبر فیاض، دکتر احمدعلی رجایی، دکتر غلامحسین یوسفی، سید جلال الدین آشتیانی، علی شریعتی، غلامرضا قدسی نژاد، علی باقرزاده و… اشاره کرد. همچنین آیت الله خامنهای گفته است: ما بهترین شاعرها را در مشهد داشتیم. انصافاً در یك دورهای شعرای مشهد ما در كشور بهترین بودند. ما همه را از نزدیك میشناختیم؛ شعرای مشهد جزو بهترینها بودند؛ هم قصیده سراهاشان، هم غزل سراهاشان. در مشهد از اول تا آخر، در آن دور های كه این افراد روی كار آمدند و پرورش پیدا كردند، سه تا انجمن وجود داشت؛ یكیاش انجمن مرحوم نگارنده بود كه توی خانهی خود او تشكیل میشد. ایشان اجارهنشین هم بود و هر چند وقت یک بار خانهاش عوض میشد؛ لذا این هایی كه میخواستند شركت كنند بروند توی آن خانهی جدید، باید آدرس جدید میگرفتند. بنده آن وقت قم بودم. هر وقت مشهد میآمدم، حتماً به آن جلسه میرفتم؛ تا بعد كه از قم برگشتم. این یك انجمن بود؛ ده نفر، پانزده نفر در آن شركت می کردند. یك سماوری هم آنجا روشن بود، كه چاییاش را خود مرحوم نگارنده میریخت. این آقای شفیعی كدكنی، میرزازاده، قهرمان، قدسی، اینها همه پرور شیافتهی همین جلسهاند. سال ۱۳۴۵ دیوانی کم حجم از اشعار او منتشر شد که محمدرضا حکیمی بر آن مقدم های نوشته بود. باگذشت حدود نیم قرن از انتشار این اثر به تحقیق و بررسی رویدادهای زندگی این شاعر معاصر پرداخته شده است. مجموعه آثار او در بهار ۱۳۹۲ منتشر شده است. این مجموعه شامل اشعار وی (حدود ۲۳۴۰ بیت)، رساله آیین من (اعتقادی، اخلاقی)، رساله الفبای شعر (تحول در بحث عروض و اوزان شعری) و جزوه ۱۰ پرسش است. استاد محمدعلی مجاهدی درباره وی میگوید: نخستین چیزی از ایشان که مرا به خود جذب کرد این بود که وجودش سراسر تواضع و خاکساری بود. آقای نگارنده به معنای واقعی متواضع بودند و محبت از تمام وجودشان میبارید. من اگر بخواهم از دو بزرگوار پرچمدار شعر آئینی قبل از انقلاب یاد کنم باید از مرحوم نگارنده و خوشدل تهرانی حرف بزنم که به لایه ها و ابعاد ارزشی شعر فاطمی و دینی احاطه و به آن عنایت تام و تمام داشتهاند. سرانجام در آبان ۱۳۴۷ در تهران بدرود حیات گفت و در قبرستان ابن بابویه شهر ری به خاک سپرده شد.