تا کلاس سوم دبستان تحصیل کرد و سپس به دلیل مشکلات آن روزها در نانوایی پدر مشغول به کار شد، اما ۱۶ سالگی به او فرصت دوبارهای داد تا به کسب علم بپردازد و موفق به اخذ مدرک دیپلم شد. هنوز ۲۷ سالگی را تمام نکرده بود که با کسب اجازه از مرجع بزرگ زمان، آیت الله بروجردی به عنوان معلم دوره دبستان به تدریس پرداخت. در همان ایام ذوق شعری به سراغش آمد. مدتی نگذشته بود که علقه های مذهبی او سبب شد؛ رباعیات، غزل و بعضاً قصیدههای متفاوتی را اکثراً با محور مدح ائمه اطهار علیهم السلام بسراید. سالهای بعد در کنکور شرکت کرد و موفق شد با قبولی در دانشگاه در رشته الهیات لیسانس بگیرد.
در سال ۱۳۶۰ از اداره آموزشوپرورش به اداره کل ارشاد خراسان منتقل شد و مدتی به عنوان مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان به امور فرهنگی پرداخت و سرانجام در سال ۱۳۶۲ بازنشسته شد. با شرکت در جلسات شعر به راهنمایی جوانان اهل شعر پرداخت و همواره شعر آیینی، دغدغه جدی او بود. شعر در زمان مدیریت ایشان در ارشاد، رونق فراوان یافت در دانشگاه تازه تأسیس علوم اسلامی رضوی به عنوان معاون اداری و مالی به خدمت پرداخت و تا سال ۱۳۶۷ با این دانشگاه همکاری مینمود. بارها در محضر علامه فقید امینی صاحب کتاب گرانقدر «الغدیرات » شعر خواند و توسط ایشان مورد تفقد قرار گرفت. همین تشویقها سبب شدند تا او کار شاعریاش را رها نکند. ادامه شاعریاش مصادف بود با آشنایی با شاعران دیگر مشهد. او از همراهان ادبی رهبر انقلاب از سالهای دور و در زمان حضور ایشان در انجمن ادبی سرگرد نگارنده در مشهد بود و آیت الله خامنهای از همان سالها و در کنار مبارزات انقلابی به منزل استاد سرویها رفت و آمد داشت و بارها در دوره ریاست جمهوری و رهبری به منزل او آمده اند. پس از پیروزی انقلاب اسلامی به سرودن شعر و حمایت از دستاوردهای انقلاب پرداخت. همین نگاه باعث شده تا امروز از او در زمینه انقلاب و دفاع مقدس اشعار بسیاری را داشته باشیم و از او به عنوان یکی از پیشکسوتان شعر دفاع مقدس یاد شود. در سال ۱۳۶۷ بود که بخشی از سرودههایش پیرامون جبهه، جنگ و شهادت در مجموع های به نام «سروستان» جمعآوری شد. با شروع جنگ تحمیلی فرزند ارشد او که متولد سال ۱۳۳۷ بود همراه با رزمندگان به دفاع از کشور پرداخت تا اینکه در سال ۱۳۶۰ به شهادت نائل شد. پس ازآن دو فرزند دیگر این مرد هم به نبرد حق علیه باطل شتافتند که «محمدهادی» فرزند ۲۰ سالهاش در عملیات «خیبر» مفقود شد تا اینکه در تفحصهای مناطق جنگی پیکرش پیدا و در سال ۷۵ تدفین شد. «محمدکمال» نیز به اسارت دشمن درآمد و درنهایت در تابستان ۱۳۶۹ به همراه دیگر آزادگان به میهن بازگشت که اکنون عضو شورای شهر مشهد است. خود او در طی سال های جنگ علاوه بر حضور در جبهه ها به عنوان تبلیغ و کمک رسانی، نقش بسزایی در تشویق و ترغیب دوستان، جوانان و حتی برخی از علما به جبهه ها داشت. استاد محمدجواد غفورزاده «شفق» که خود سال ها حضور پرباری در محافل ادبی خراسان داشته است، نقش مرحوم سرویها را در کنار چهرههایی مانند استاد صاحبکار، استاد کمال و استاد خسرو در ارتقای شعر آیینی خراسان و کشور، قابل توجه میداند و اضافه میکند: دقت نظر ایشان و راهنمایی هایشان در انجمن ادبی رضوی در حرم مطهر، راهگشای شاعران مذهبی بخصوص جوانان بود و همه شاعران از حضور ادبی و معنوی ایشان بهرهمند میشدند. سرانجام در ۴ دیماه ۱۳۹۱ درگذشت و در کنار مزار ۲ فرزند شهیدش در بهشت رضا علیه السلام به خاک سپرده شد.