مادر است دیگر؛ نمیدانسته چه بر سرش می آید... تازه دستانش را حنا گذاشته بوده است... دستانی که همرنگ قلب به خون گشته اش شده اند؛ احتمالا تسبیح شب نمای سوغات مکه اش تداعی روزهایی ست که هنوز پسر و نوه هایش را با قرمه سبزی عطرآگینی بر سر سفره اش م
توضیحات بیشتر »