یروز توی دفتر کارم مشغول کار بودم که یکی از همکارام باهیجان اومد تو و گفت هفته آینده نمایشگاه بین…
یه روز که خسته و باکلی کلافگی بابت خرابی ماشین ونبود مسافر رسیدم خونه بی هوا رفتم دریخچال بازکردم…
فقر یه روزایی بود یه عده اومدن توی روستاها وزمین های کشاورزا رو ازشون گرفتن کشاورزای زمین از دس داده…
امید به زندگی تا حالا اگه گذرمون به پارک های نزدیک محلمون افتاده باشه، لابه لای بازی و سرگرمی بچه…
تا حالا براتون پیش اومده که تو خیالاتتون با موجودات عجیب و غریب که اسمشون آدم فضایی هاست حرف بزنین…
دارو یروزایی وقتی کسی بیمار می شد روی تخت بیمارستان می افتاد و دکتر به همراهش میگفت باید بری نسخه…